کد مطلب:109076 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

خطبه 154-در آفرینش خفاش












[صفحه 131]

خطبه الخفاش ستایش خدای را سزاست كه مانده است وصفها از حقیقت شناسائی او و بازداشت بزرگی او عقلها را پس نیافتند گذرگاهی به سوی رسیدن پایان توانائی او اوست خداوند فرمانروا به حق آشكار ثابت تر و آشكارتر است از آنچه می بیند چشمها نرسیده به او عقلها با هیچ نوع حد و حدود قرار دادن تا باشد تشبیه شده و واقع نشده بر او اندیشه ها با هیچ نوع اندازه گیری تا باشد صورت كشیده شده آفرید مخلوقات را بر غیر صورت كشیدن نمونه و بدون مشورت اشاره كننده ای و بدون یاری یاری كننده ای پس تمام شد آفرینش او به امر او و گردن نهاد برای فرمانبرداری او پس قبول كرد و مدافعه ننمود و رام شد و منازعه نكرد

[صفحه 132]

و از جمله مورد تامل صنعت او و شگفتیهای حكمت او آن است نشان داد ما را از پنهانیهای حكمت در این شب پره ها كه میبند و آنها را روشنائی كه گشاینده است دیده هر چیز را و می گشاید دیده آن را تاریكی كه پوشاننده است دیده هر زنده را و چگونه ضعیف و تاریك شد چشمهای آنها از آنكه خواهند از خورشید درخشنده روشنی را كه راه یابند به آن در راههای خودشان و برسند به واسطه آشكاری نور خورشید به سوی مقاصد خود و بازداشت آنها را به سبب درخشیدن روشنائی آن از رفتن در تابیدنهای درخشیدن آن و پنهان نمود در مكانهای پنهانی آنها از رفتن در درخشیدن آشكار آن پس آنان فروگذارنده اند پلكهای چشم را در روز بر حدقه هایشان و قرار دهنده اند شب را چراغی راه می جویند به آن در طلب كردن روزیهای خودشان پس بازنمی گرداند دیده های آنها را تاریكی سخت آن و بازنمی ایستند از رفتن در آن برای تاریكی شدید آن پس چون انداخت خورشید نقاب خود را و آشكار شد روشنیهای روز آن و داخل شد از تابیدن روشنی آن بر سوسمارها در خانه های آنها بر هم نهند پلكها را بر گوشه های آنها و قناعت می كنند به آنچه به دست آورده اند از وسیله روزی در تاریكیهای شبهای خودشان پس پاكیزه است خ

داوندی كه قرار داد شب را برای آنها روز و وسیله روزی و روز را وقت آرامی و قرارگاه و قرار داد برای آنها بالهائی از گوشت آنها بالا می روند با آنها هنگام احتیاج به پرواز گویا آنها لاله های گوشهای انسان است غیر صاحبان پر و نه نی مگر اینكه می بینی جاهای رگها را ظاهر نمایان است از روی نشانه ها برای آنها دو بال است نازك هستند تا شكافته شوند و كلفت نیستند تا سنگین شوند پرواز می كنند و بچه شان چسبانست به آنها می افتد بچه هرگاه بیافتد و بلند می شود چون بلند شود جدا نمی شود از آن تا محكم شود اعضای آن و تا بردارد او را برای برخاستن بال او و تا بشناسد راههای زندگانی خود را و مصلحتهای نفس خود را پاكست آفریننده هر چیز بر غیر نمونه كه گذشته باشد از غیر او


صفحه 131، 132.